صفحه ها
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 252773
تعداد نوشته ها : 109
تعداد نظرات : 6
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان


فاطمه مرسلی
جناب آقای هاشمی رفسنجانی؛ رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و خبرگان رهبری
با تاملی دقیق بر مشی حضرتعالی از آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم تا برپایی نمازجمعه اخیر تهران، سوالات زیر به ذهن متبادر می گردد که امید آن می رود برای آنها پاسخی منطقی داشته باشید.
جنابعالی را چه شد که با نامه تلخ خود به رهبرمعظم انقلاب اسلامی چراغ سبزی را به اقدامات آتی اغتشاش طلبان نشان دادید؟
چه شد که بعد از اعلام نتایج انتخابات سکوتی سنگین و معنادار را برگزیدید؟
چه شد که هیچ یک از اقدامات ضدامنیت ملی برهم زنندگان نظم را محکوم نکردید؟ آیا مصلحت نظام اینگونه تشخیص داده شد؟
شما را چه شد که ضرب و شتم و قتل مردم بی گناه و بسیجیان ایثارگر توسط عناصر ضدانقلاب را محکوم نکردید؟
حالا چه شده است که با حضورتان بعنوان خطیب نمازجمعه، آشوب طلبان فرصت دوباره ای را برای التهاب آفرینی یافتند؟
چه شده است که ژست قانونگرایی به خودتان گرفته و در عین حال خواستار آزادی قانون گریزان از زندان هستید؟
چه شده است که شورایی را زیر سوال می برید که از دستاوردهای همان مبارزات انقلابی شصت ساله حضرتعالی می باشد؟
چه شده است که از ایراد و تغییر قانونی صحبت می کنید که خودتان در تنظیم و تصویب آن نقش داشتید؟
جنابعالی را چه شده است که اعتراض اقلیتی را به اعتراض کل ملت ایران نسبت می دهید؟
چه شده است که می فرمایید اگر شخصی در نهایت نتوانست با قانون کنار آید، باید سعی کند تا قانون اصلاح شود نه اینکه خودش را با قانون تطبیق دهد؟ مگر خون آن حضرات رنگین تر است؟
چه شده است که عمل صداوسیما را نادرست تشخیص داده و در عین حال به راه حل مناظره، مذاکره و مباحثه تاکید دارید؟
رئیس مجلس خبرگان رهبری را چه شده است که از تردید در ذهن مردمی سخن می گوید که خودشان ناظران امر برگزاری انتخابات بوده اند؟
چه شده است که هنجارشکنان سکوت شما را به خیانت تعبیر می کنند؟ از شما انتظار برآوردن کدام یک از منافع نامشروع خود را دارند؟
چه شده است که از عدم اعتماد مردم به نظام سخن می گویید؟ چرا عدم اعتماد آنان به گفتمان مجلس ششمی ها را به عدم اعتمادشان به نظام تعمیم می دهید؟
چه شده است که علیرغم فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اتمام انتخابات، آن را پایان یافته تلقی نکرده و نتایجش را به چالش می کشید؟
چه شده است که وضعیت کشور را بحرانی تفسیر می کنید؟ چرا وضعیت بحران مقبولیت خواص اطراف خود را به بحران مشروعیت کل نظام تعمیم می دهید؟
حضرتعالی را چه شده است که معیار قضاوت را سرزنش، شماتت و خنده دشمنان قرار داده نه حق و حقیقت؟ آیا مصلحت نظام را اینگونه تشخیص می دهید؟
جناب آقای هاشمی رفسنجانی، مگر یادتان رفته که حضرت امام فرمودند اگر روزی غرب از ما تعریف کند آن روز است که ما باید در خودمان شک کنیم و خدا آن روز را نیاورد. حالا چه شده است که بعداز فرمایشات حضرتعالی در خطبه های نمازجمعه 26 تیر تهران، رسانه ها و خبرگزاری های غربی با ذوق زدگی امید جدیدی را برای نیل به اهداف خود پیدا کردند؟
مطمئن باشید که دیگر عزت با اقتدار ملت هوشیار ایران اجازه نخواهد داد گفتمانی جز گفتمان انقلاب، امام و رهبری به حاکمیت برسد.چرا که رأی 24 میلیونی مردم به گفتمان عدالت خواهی در انتخابات دهم ریاست جمهوری به همراه نتایج رأی آنها در انتخابات مجلس هفتم و هشتم، شوراهای دوم و سوم شهر و روستا و ریاست جمهوری نهم، نشان از مجلس ختم گفتمان سازمان مجاهدینی ها، حزب مشارکتی ها، کارگزارانی ها و در یک کلام اصلاحات دارد.
فراموش نکنید حماسه 22 خرداد 88 آغازی بود بر پایان گفتمان استحاله طلبی و نیز نقطه شروعی برای تصفیه و پالایش نظام از ویژه خواران.
وبالاخره از جنابعالی انتظار می رود که بخاطر مسئولیت های خطیر خود، استقلال فکری و پایبندی به اصل خدشه ناپذیر ولایت فقیه را سرلوحه گفتار و کردار خویش قرار دهید تا انشاءالله گروه های معاند انقلاب از حیثیت و سوابقتان علیه نظام هزینه نکنند.

تردید، سکوت و حمایت

 
دسته ها : سیاسی - اجتماعی
پنج شنبه اول 5 1388

تیم تروریستی پژاک در ارومیه متلاشی شد

با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) تیم تروریستی پژاک در شهرستان ارومیه منهدم شد.
به گزارش ایرنا و به نقل از روابط عمومی وزارت اطلاعات، یک تیم تروریستی گروهک تجزیه طلب موسوم به پژاک که به منظور ترور برخی از هموطنان به طور مخفیانه وارد شهرستان ارومیه شده و مترصد فرصت برای اجرای مقاصد جنایتکارانه خود بودند، توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) در اداره کل اطلاعات استان آذربایجان غربی شناسایی و متلاشی شد.
براساس این گزارش در این عملیات که در شامگاه روز دوشنبه 29 تیرماه صورت گرفت، طی درگیری تروریست ها با نیروهای حافظ امنیت و رشادت مأمورین اطلاعاتی، یکی از تروریست ها دستگیر و دو تن دیگر که اتباع کشور ترکیه می باشند به هلاکت رسیدند.
همچنین گروهک تروریستی پژاک شاخه ای از گروه تروریستی پ.ک.ک (حزب کارگران کرد ترکیه) هستند که با هدف اخلال در نظم و امنیت کشور، مقاصد تجزیه طلبانه و تروریستی را در مناطق مرزی کشور دنبال می کنند.

پنج شنبه اول 5 1388
رئیس دادگستری استان: چند عملیات بمب گذاری در سیستان و بلوچستان خنثی شد

رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان گفت: با اعترافات اعضای دستگیر شده گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی چند عملیات بمب گذاری در محافل و مجالس عمومی خنثی شد.
حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم حمیدی دیروز در گفت وگو با خبرنگار فارس در زاهدان گفت:
خنثی شدن چند بمب گذاری در محافل و مجالس عمومی، کشف خانه های تیمی و مقدار زیادی مواد منفجره در سیستان و بلوچستان، براساس اعترافات اعضای دستگیر شده گروهک عبدالمالک ریگی بوده است.
وی با بیان اینکه مقدمات اجرای حکم اعدام عبدالحمید ریگی برادر عبدالمالک ریگی در حال انجام است، افزود: تحقیقات یکی از مراجع امنیتی اطلاعاتی استان سیستان و بلوچستان در مورد یک سری اطلاعات و کیس های جدید در ارتباط با این گروهک تروریستی، هنوز تمام نشده است و برای تکمیل تحقیقات به عبدالحمید ریگی نیاز دارند.
رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان گفت: اطلاع پیدا کردن از اهداف و برنامه های این گروهک در زمینه مسائل تخریبی، مهم ترین دستاوردی بود که از اعترافات عبدالحمید ریگی برادر شرور عبدالمالک ریگی و سایر اعضای دستگیر شده این گروه به دست آمد.
حمیدی تصریح کرد: در هفته اخیر 13نفر از عوامل اصلی گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی در زندان زاهدان اعدام شدند.
وی از سایر افرادی که در این گروه همکاری می کنند یا وابستگی به این گروه دارند خواست به صورت خود معرف به آغوش ملت برگردند که این خود نیز موجب تخفیف در مجازات آنها می شود.
پنج شنبه اول 5 1388

تایمز: این 4 نفر امید آمریکا برای تداوم بحران هستند (خبر ویژه)

یک روزنامه انگلیسی اصلاح طلبان را مایه امید آمریکا و اروپا خوانده و تأکید کرد که سران آنها تلاش می کنند خشم را زنده نگه دارند.
روزنامه انگلیسی تایمز با اشاره به عملکرد خاتمی، موسوی و کروبی می نویسد: آنها نحوه مداخله خود را چنان تنظیم می کنند که در میان هواداران، خشم و امید را توأمان زنده نگه دارند. محمد خاتمی که به عنوان یک اصلاح طلب سال ها مایه امید اروپا و آمریکا بود، به خودی خود دارای وزن چندانی نیست اما سخنان وی در ادامه نمازجمعه هاشمی رفسنجانی باور نکردنی بود. رفسنجانی هم با ابراز تردید نسبت به نتایج انتخابات و بحرانی توصیف کردن شرایط برای جمهوری اسلامی، عمداً به نتایج انتخابات حمله کرد. او مقطعی را انتخاب کرد که اعتراضات فروکش کرده بود و به این ترتیب به از سر گرفتن مخالفت کمک کرد. احتمالا او نیز مانند سه نفر دیگر چنین محاسبه کرده که رژیم قادر به حمله علیه آنها نیست.
تایمز همچنین با ابراز شگفتی از نقش پیشرو موسوی در مخالفت ها نوشت: موسوی به هیچ شیوه دیگری نمی توانست به عنوان چهره ای در مقابل جمهوری اسلامی توصیف شود. نامزد شکست خورده دیگر کروبی است که به موسوی در نمازجمعه ملحق شد. هر وقت که به نظر می رسد اعتراض در حال فروکش کردن است، یک چهره پیشرو برای تردید در نتایج انتخابات به سخن درمی آید.

دسته ها : اجتماعی
پنج شنبه اول 5 1388


غبار فتنه از هر سو به هوا برخاسته است. علائم فتنه اکنون در محیط سیاسی ایران پدیدار است. این را به روشنی می توان دید. فتنه گران دیگر حتی چهره خود را هم نمی پوشانند. ضرورتی ندارد. فتنه گری آسان شده است. شبهه ظاهرا عرصه را بر حقیقت تنگ کرده؛ در این میانه کسانی راه را گم کرده اند و کسانی دیگر هم درمانده شده اند که از کدام سو باید رفت. حیله دشمن با شفقت دوست درآمیخته است. دور، دور منافقان است که فرمود: «اذا لقوا الذین آمنو قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم». دستور است که به هنگام فتنه باید احتیاط ورزید و جز به یقین عمل نکرد. یقین امروز ما چیست؟
قبل از هر چیز واضح است که تمام توفیقات ایران چه در بخش دولتی و چه در دیگر بخش های نظام تقریبا به طور مستقیم محصول تدبیر، هدایت و نظارت رهبری بوده است و به همین دلیل دشمنان ایران اکنون آشکارا روی این تنها نقطه قوت زوال ناپذیر نظام تمرکز کرده اند. این موضوع البته جدید نیست. سال هاست که قدرت های طمع کرده در ایران فهمیده اند تا خیمه ولایت فقیه در ایران افراشته است، قادر به وارد آوردن هیچ ضربه اساسی به آن نخواهند بود و به همین دلیل اکنون تمام توطئه ها و دسیسه های خود را به آن سو جهت داده اند. در ماجرای انتخابات اخیر رهبر حکیم ایران زودتر از هر کس فهمید و به ملت گفت که برخی به انتخابات نه به عنوان فرصتی برای مشارکت در یک فرآیند سیاسی درون نظام، بلکه به مثابه «قلب یک فتنه» می نگرند. طرح پیشاپیش بحث «تقلب قطعی» از جانب یک گروه سیاسی خاص و همزمان با آن سازماندهی وسیع هواداران در قالب مجموعه هایی با عنوان سازمان رای که در ایام نزدیک به انتخابات به اردوکشی خیابانی منجر شد، نشان از آن داشت که کسانی روی انتخابات به عنوان فرصتی برای انجام یک «کار دیگر» حساب می کنند و به دست گرفتن دولت هدفی ثانوی و شاید هم مجازی است. پیش بینی این فتنه را قبل از هر جا در سخنان آقا می توان دید. همان موقع این سوال پیش آمد که اگر کسانی وقوع تقلب در انتخابات را قطعی می دانند، پس چرا با این شدت و حدت برای حضور در انتخابات در حال برنامه ریزی و تلاشند؟! قصه وقتی جالب تر شد که بعضی از چهره های شناخته شده اصلاح طلب بازی مشکوک و دوگانه ای را آغاز کردند. از یک سو در محافل خصوصی و گپ و گعده های حزبی، مکررا و به صراحت تمام می گفتند که کاندیدا شدن موسوی «دفن اصلاحات» بوده و او را ملامت می کردند که با از میدان به در کردن خاتمی «خیانتی تاریخی» به اصلاحات کرده است، و از سوی دیگر با مراجعه پی در پی به او، به شیوه هایی بعضا محیرالعقول در گوش او می خواندند که پیروزی در انتخابات قطعی است، کار احمدی نژاد تمام است، احمدی بای بای و ...! این بازی تا روز انتخابات ادامه داشت. ظهر روز انتخابات بعضی از سران حزب مشارکت و سازمان مجاهدین با دریافت اخباری از سراسر کشور که از باخت قطعی موسوی حکایت می کرد، سراسیمه و هراسان به ویلای قیطریه رفتند اما خروجی جلسه آنها این بود که بروند و پیروزی را به موسوی تبریک بگویند و عصر همان روز هم این کار را کردند!
تامل در مجموعه این مسیر نشان می دهد شاید بتوان گفت خود موسوی برای پیروزی در انتخابات وارد صحنه شده بود اما بخش بزرگی از اطرافیان او و مشخصا اعضای مرکزی احزاب کارگزاران، مشارکت و سازمان مجاهدین که اتفاقا تمامی آنها بعد از انصراف خاتمی با اکراه و انزجار تمام و فقط از سر ناچاری به موسوی پیوستند هدف دیگری داشتند و «فتنه» دقیقا همین جا شکل گرفت. این عده از مدت ها قبل می دانستندکه نه موسوی بلکه هیچ کس دیگر توان پیروزی در این انتخابات بر احمدی نژاد را ندارد و او رای خود را در اثر 4 سال تلاش بی وقفه پیشاپیش از مردم محروم و دردکشیده گرفته است. از دید این عده -که در ائتلافی استراتژیک با طرف خارجی برای برنامه ریزی های آینده شان به سر می بردند- حال که پیروزی در انتخابات ممکن نیست، باید ظرفیت های موسوی را به سمت دیگری سوق داد. ضرورتی نداشت این پروژه برای موسوی باز شود و نشد. او باید تصور می کرد در حال مبارزه انتخاباتی است و قطعا هم پیروز خواهد شد، منتها مسیری که برای او چیدند در واقع نه مسیر رقابت انتخاباتی بود و نه قرار بود به پیروزی ختم شود. درست برعکس، این عده به موسوی به عنوان فرصتی برای راه انداختن یک فتنه برای «اعتماد زدایی از مردم در داخل، و مشروعیت زدایی از دولت آینده در خارج» نگاه می کردند و این شدنی نبود الا اینکه موسوی انتخابات را ببازد و بعد اولا با توجه به روحیه ای که از او سراغ داشتند و ثانیا با اتکا به زمینه ای که پیش تر درباره حتمی الوقوع بودن پیروزی ساخته بودند او را به عرصه نزاع خیابانی با نظام بکشانند و ...
مسیری که مهندس موسوی در چند ماه منتهی به انتخابات طی کرد مسیر پیروزی نبود. همان ایام کسانی از دوستداران او با تعجب می گفتند برای پیروزی باید کارهایی کرد که مهندس نمی کند و کارهایی نباید کرد که اتفاقا هر روز از او سر می زند! طرح پیشاپیش و جدی بحث تقلب، به راه انداختن کمیته های صیانت از آرا، سازماندهی وسیع جوانان هوادار در قالب های مختلف و به خیابان آوردن آنها چند هفته قبل از انتخابات، ایجاد آشوب های خیابانی و امتناع از حتی یک موضع گیری صریح علیه کسانی که به نام اصلاحات و حمایت از او به مردم عادی و اموال عمومی آسیب می زدند، نشست و برخاست با گروه هایی که نه فقط با دولت بلکه با اساس انقلاب هم مسئله دارند، اختصاص رنگ سبز به هواداران، اعلام پیروزی قطعی در انتخابات در حالی که هنوز رای گیری ادامه داشت آن هم در حضور خبرنگاران خارجی و بعد از انتخابات هم راه اندازی تجمعات خیابانی غیر قانونی و ایجاد فرصت و زمینه برای دشمنان تا ماهی غرض خود از آب گل آلود فتنه صید کنند. این روند هیچ شباهتی به رفتار کسی که خود را بخشی از نظام سیاسی و متعهد به چارچوب های آن می داند و مشغول یک رقابت سالم است، ندارد. برعکس، دقیقا شبیه رفتار کسی است که می خواهد با اساس سیستم سیاسی درگیر شود.
نکته ای که این تئوری را تقویت می کند این است که تمام آن سازمانی که برای موسوی ساخته بودند و به او می گفتند بناست اعجاز کند، بعد از انتخابات به هیچ درد موسوی نخورد بلکه کاملا در اختیار پروژه افراطیون قرار گرفت. نمونه واضح داستان سازمان رای و کمیته های صیانت از آراست. این کمیته ها که در سراسر کشور جمعیتی بیش از 40 هزار نفر را شامل می شد قرار بود اسناد و مدارک و گزارش های مربوط به تخلف درانتخابات را جمع آوری کند. اکنون بهانه اطرافیان موسوی این است که با قطع شدن سیستم پیامک این مجموعه نتوانست کار خود را انجام دهد. این البته توجیهی مضحک بیش نیست. اعضای کمیته های صیانت از آرا که سایت رسمی مهندس موسوی عصر روز انتخابات نوشت در 80 درصد صندوق ها حضور دارند و مطابق آمار رسمی وزارت کشور تعداد آنها 40600 نفر بوده، قلم و کاغذ که همراه داشته اند و اگر آن روز به دلیل قطع شدن سیستم پیامک نتوانستند گزارشی به بالادستی های خود ارسال کنند، فردای آن روز حتما می توانستند گزارشات مکتوب خود را به ستاد موسوی ارائه کنند. در این صورت اگر هر عضو این کمیته ها فقط یک برگ می نوشت ستاد موسوی که ادعا می کند بیش از 10 میلیون تقلب در انتخابات صورت گرفته لااقل باید بالای 40000 برگ گزارش در اختیار می داشت، و حال آنکه از سوی این ستاد بیش از چند ده صفحه به مراجع رسمی ارائه نشد. آیا آقای موسوی هیچ از خود پرسیده است که هزاران نفر اعضای کمیته های صیانت از آرای ایشان پس چه می کرده اند که فردای انتخابات نتوانستند هیچ کمکی به او برای اثبات ادعای بزرگ تقلب میلیونی بکنند و نهایتا هم به لطیفه هایی مانند اینکه «به عملکرد دولت قبل از انتخابات اعتراض داریم نه به خود انتخابات» متوسل شدند؟! این پرسش جواب روشنی دارد. آقای موسوی باید توجه کنند که اعضای این کمیته ها اساسا انگیزه ای برای انجام وظیفه واقعی خود نداشتند و روز انتخابات هم در بسیاری از حوزه ها در آستانه غروب فراخوانده شدند تا به عنوان لیدرهای سازمان آشوب عمل کنند؛ ظاهر قضیه صیانت از آرا بود و باطن آن تدارک برای به وجود آوردن نیروهایی که بتوانند اعتراضات کف خیابان را رهبری کنند.
نتیجه این است که موسوی از ابتدا در دام قرار داشت. دامی که برایش پهن کردند اما آن را به شکل منزلگهی نیکو آراستند و او در آن اقامت کرد در حالی که تصور می کرد همه چیز به جانب امن و آسایش سیر می کند و حال آنکه باطن قضیه نقشه ای پیچیده بود. این آن چیزی است که نامش را «فتنه» نهاده ایم. کید و مکر پیچیده در زرورق واقعیت. این فتنه را قبل از هر کس مولای ما دید و اگر نبود مجموعه تدابیر رهبری قبل و خصوصا بعد از انتخابات بی گمان ابعاد آن بسیار فراتر از آن می رفت که اکنون هست. از این حیث همه ما و خصوصا دولت وامدار و مرهون عنایت و تدبیر آقاست. از این به بعد هم تنها یک راه وجود دارد که فتنه ها خاموش شود و کید دشمنان به خود آنها برگردد و آن تبعیت از امر رهبری است که به هنگام فتنه عین یقین است.
مهدی محمدی

یقین به وقت فتنه (یادداشت روز)

 
دسته ها : اجتماعی
پنج شنبه اول 5 1388
X